معتاد تفریحی
.
.
.
.
.
.
.
ولى الان دیگه معتاد شدم.. :|
- ۰ نظر
- ۲۴ آبان ۹۳ ، ۱۷:۲۷
- ۳۴۷ نمایش
من از تمام آسمان یک باران را می خواهم...
و از تمام دنیا یک خیابان را ...
و از تمام تو یک دست ...
که قفل شود در دست من...
تو مرا آزردی....
که خودم کوچ کنم از شهرت...
.
تو خیالت راحت !!
میروم از قلبت ...
میشوم دورترین خاطره در شبهایت
تو به من میخندی و به خود می گویی :
باز می اید و میسوزد از این عشق,
ولی .....
برنمی گردم ٬٬ نه !!!
.
.
.
میروم انجا که دلی بهر دلی تب دارد ...
عشق زیباست
و
حرمت دارد ...
خوشبختی داشتن کسی است…
که بیشتر از خودش
تــــــــــو را بخواهد…
و
بیشـــتر از تــــــــو…
هیـــــــــــچ نخواهد..
و
تــــــــــو ...
برایش تـــــــمام زندگی باشی!
کسی را دارم....
که انقدر برایم کسی هست که
نگاهم دنبال کسی نیست
و
هزاران بار فریاد زده ام و میزنم که دیگر
کسی به چشمانم نمی آید "هرگز"
و
هیچ نگاهی،
دلم را نمی لرزاند "هرگز"
تنها یک نفر هست که همانند
گنجینه ای گرانبها در دلم جای گرفته !
انسان که سهل است،
وجودش را به دنیا هم نمی دهم!
ﺗﻮ ﺯﻧﺪگی
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﻋــــــﺘــــﻤﺎ
ﻧﻪ ﺍﺣﺴـــــــﺎﺱ ...