دستخط بچگیهام
دیشب دستخط بچگی هامو بردم داروخونه،
.
.
.
.
.
.
.
.
دو بسته قرص استامینوفن کدئین بهم داد!!
تازه گفت خیلی هاشو ما نداریم باید بری هلال احمر..
- ۰ نظر
- ۰۴ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۷
- ۳۵۰ نمایش
دیشب دستخط بچگی هامو بردم داروخونه،
.
.
.
.
.
.
.
.
دو بسته قرص استامینوفن کدئین بهم داد!!
تازه گفت خیلی هاشو ما نداریم باید بری هلال احمر..
اگر تونستی آقایی را در ٥ دقیقه نسبت به موضوعی متقاعد کنی ... آن آقا پدرته،
اگر ١٥ دقیقه طول کشید... او برادرته،
اگر ٣٠ دقیقه طول کشید... او پسرته...
اگر یکساعت طول کشید... او دوست پسرته،
اما اگر نتونستی و اصلاً هیچ شانس متقاعد کردنش را نداشته باشی...
حتماً آن آقا همسرته!!!
ﻫﻴﭻ ﻭﻗﺖ ﺍﻣﻴﺪﺗﻮﻧﻮ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻳﻦ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﮐَﭙَﻚ ﻫﻴﭻ ﻭﻗﺖ ﻓﻜﺮ ﻧﻤﻴﻜﺮﺩ ﭘﻨﻲ ﺳﻴﻠﻴﻦ ﺑﺸﻪ!!!
دویست سال قبل زمانیکه مردم آمریکا در لجن و کثافت زندگی میکردند
ایرانیا مسواک میزدند
دویست سال بعد زمانیکه آمریکاییا کره ماه رو فتح کردند.
.
.
.
.
ایرانیها هنوز مسواک میزدند
خوب بهداشت مهمه .....میفهمی مهمههه
الان یکی زنگ زد؛ گفت: شماااااا ؟!
منم گفتم: ببخشید اشتباه برداشتم...!!
خودش مُرد از خنده...
فردا تشییع جنازه شه!!!
بدترین درد این نیست که عشقت بمیره
بدترین درد این نیست به اونی که دوستش داری نرسی
بدترین درد این نیست که عشقت بهت نارو بزنه
بدترین درد اینم نیست که عاشق یکی باشی و اونم ندونه
میدونی بدترین درد جیه ؟
بدترین درد اینه که یکی بمیره بعد بفهمی دوستت داشته
:((