۱
توی مطب دکتر نشسته بودم دیدم یه پسره روبه روم نشسته زل زده به من اومدم محلش نذارم دیدم نمیشه، منم پرو پرو زل زدم بهش بعد از نیمساعت و اندی دیدم یارو ول کن نیست اومدم پاشم برم یه جا دیگه بشینم چشم خورد به عصاش یارو کور بوده عاقا اصن یه وعضی بود...
من تمنا کردم
که تو با من باشی
تو به من گفتی
_ هرگز، هرگز
پاسخی سخت و درشت
و مرا غصه ی این هرگز کشت (حمید مصدق)
۱
گورستان ها پر از افرادی است که روزی گمان میکردند که چرخ دنیا بدون انها نمی چرخد.................................
رفتم مترو دیدم ملت دارن کف زمین دنبال ی چی میگردن گفتم چی شده یکی گف این اقا ی چی گم کرده بعد ۳ ساعت اون ک گم کرده بود خیلی با وقار بلند شد گف :اقا مرسی بیخیالش بشید دس میکنم تو دماغم ی گیگیلی دگ درست میکنم..
من :/
سایر مسافرینO_o
گم کننده گیگیلی:)
تا حالا دقت کردین که بچه های مردم که ما نمیدونم کی هستن تو همه کارها از ما موفق ترن!
۱
داشتیم فیلم سه بعدی نکاه میکردیم بچه آجیم از فیلم خوشش اومد گفت برام بریز تو فلش برم تو لب تابم نگاه کنمش...
فک و فامیله ما داریم
فک و فامیله داریم
جان غمگین، تن سوزان، دل شیدا دارم
آنچه شایسته عشق است، مهیا دارم
سوز دل، خون جگر، آتش غم، درد فراق
چه بلاها که ز عشقت من تنها دارم
مامان بزرگم داره نماز میخونه منم اونجابودم یه دفعه داد زد :الله اکبر!! یه بار دیگه :الله اکبر! وقتی نمازش تموم شد گفت :ده بار بهت گفتم برو اون گازو خاموش کن دیدی برنج سوخت!
دلبرم
پاییز در راه است
با بی بهانه ترین لحظه ها
با نا ارام ترین عاشقانه ها
با پر بغض ترین غروب ها
اما به یاد میاورم روزی را که
من به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
و
من باز عاشقت مانده ام
در اخلاص آینه باش
در طاعت محکم باش
در محبت گرم باش
در رفتار نرم باش
در غم همدرد باش
در انتقام سرد باش
در تدبیر اهل فن باش
در هنر استاد باش
و در عمل مرد باش
