باقری
- ۰ نظر
- ۰۳ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۳۹
- ۴۴۳ نمایش
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺭﻓﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﺗﻮ
ﻣﺎﺷﯿﻦ٬ﻧﻮﺑﺖ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﻮﺩ..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺳﺮﻫﻨﮕﻪ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺖ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻦ ﺑﺮﻭ ﻋﻘﺐ
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩ ﺍﻭﻣﺪ ﭘﯿﺶ ﻣﻦ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻋﻘﺐ ﻧﺸﺴﺖ ..
ﻣﻦ ﮐﻪ ﻫﻤﻮﻧﺠﺎ ﮐﺎﺭﺗﮑﺲ ﺭﻭﭘﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩﻡ
ﺭﻓﺘﻢ ...ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺑﻌﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺷﻠﯿﮏ ﮔﻠﻮﻟﻪ ﺍﻭﻣﺪ
ﺭﻓﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺳﺮﻫﻨﮕﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﮐﺸﺘﻪ !!!....
ًبازرس آموزش وپروش وسط سال میره سر کلاس.
بعد از معرفی خودش میخواد ببینه شاگردا چقدر اطلاعات دارن. ازیکیشون میپرسه:
میدونی درب خیبر رو چه کسی کنده؟
بچه میزنه زیرگریه و میگه: آقا بخدا ما نکندیم.
به معلمش میگه: این محصلت داره چی میگه؟؟؟
معلم میگه: راست میگه، من میشناسمش، بچه خوبیه، از این کارها نمیکنه.
بازرسه عصبانی میره پیش معاون و جریان رومیگه، اونم میگه:شما اصلا خودتو ناراحت نکن. چقدرخسارتشه تاخودم تقدیم کنم.
بازرس دیگه جوش میاره و میره پیش مدیر و کل ماجرا رو تعریف میکنه.
مدیر میگه: آقا ما شیفت بعد از ظهرم داریم، حالا از اونام بپرس شاید اونا کنده باشن؟!؟!
مکالمه ما و دوستان در دوران دبستان:
الو منزل علیزاده؟
بله بفرمایید
علیزاده هست؟
شما؟
.
.
.
من بغل دستیشم
از یارو میپرسن :تو از زنت میترسی؟
میگه :چرا باید بترسم؟
لباسارو شستم
اتومو کردم
غذامو پختم
ظرفامو شستم
شیشه هارو تمیز کردم
زیر بچه رو هم عوض کردم
اونی که کاراش مونده باید بترسه!!!
ﺷﺎﻝ غضنفر ﺭﻭ ﺩﺯﺩﯾده بودن
ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﺩ : ﺁﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﻣﻮ ﺑﺮﺩﻥ !
ﻣﯽ ﭘﺮﺳﻦ : ﻣﮕﻪ چى ﺑﺮﺩﻥ؟
ﻣﯿﮕﻪ : ﺣﻮﻟﻪ ، ﻟﺤﺎﻑ ، ﺯﻳﺮﺍندار ، ﺭﻭﺍﻧﺪﺍﺯ ،ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ
ﻣﺎﺳﮏ ، ﻛﻼﻩ ،
ﻛﻤﺮﺑﻨﺪ ، ﻋﺮﻕ ﮔﻴﺮ ، ﻃﻨﺎﺏ ، ﺟﺎﻧﻤﺎﺯ ، ﺳﺎﻳﻪ ﺑﻮﻥ ،
ﺳﻔﺮﻩ ، ﺟﺎﻧﻮﻧﻲ ،
ﺑﺎﺯﻡ ﺑﮕﻢ؟؟ !!
یه بارمنو دزدیدن:<
بعد دزده زنگ زد به بابام بش گفت:اگه بچه ات رو میخوای پنجاه میلیون بده تا آزادش کنیم!!!!:]
بابام گفت بهش آب میدین؟:)
دزده گفت اره:/
گفت بهش غذامیدین؟:)
دزده گفت اره:\
گفت جای خواب داره؟:)
گفت اره:|
گفت پس بیاین برادرشم ببرینD؛
هیچی دیگه خوده دزده برام آژانس گرفت فرستادم خونه تازه پول آژانسم حساب کرد *_*