اعتماد
١- اونا رو نمیشناسیم
٢- اونارو میشناسیم
- ۱ نظر
- ۰۱ مهر ۹۳ ، ۲۱:۰۶
- ۳۲۱ نمایش
شاید فاصله ها بتوانندنگاه ها را از هم دور کنند ولی قدرت این راندارند که یادها را ازهم دور کنند
لحظه ها خاطره اند؛
زنـــــــــــــــدگــــــی
شوق تمنای همین خاطره هاست
در زمان سختی ها نگویید:
خدایا من مشکل بزرگی دارم.
بگویید: ای مشکل. من خدای بزرگ دارم.
کنــارت هستند ؛ تا کـــی ؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند …
از پیشــت میروند یک روز ؛ کدام روز ؟!
وقتی کســی جایت آمد …
دوستت دارند ؛ تا چه موقع ؟
تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند …
میگویــند : عاشــقت هســتند برای همیشه نه …
فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود !
و این است بازی باهــم بودن … !
یک ﺁﺩﻡ ﻫﺎیی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﺷﺎﺩی ﻛﻨﺎﺭﺕ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﭼﻮﻥ " ﺣﺴﻮﺩﻧﺪ "... !
ﻭقتی غمگینی ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﻧﻤﻴﮕﻴﺮﻧﺪ ﭼﻮﻥ " ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺍﻧﺪ " !
وقتی ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺭی ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﻫﻤﺪﺭﺩﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ " بی ﺧﻴﺎﻝ ﺗﻮ "ﻫﺴﺘﻨﺪ ...!
ﺍﻣﺎ ﻭقتی ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﺎ ﺗﻮ خیلی ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻨﺪ … خیلی ...!
ﺍﻳﻨﻬﺎ " ﻻﺷــــــﯽ ﺗﺮﯾﻦ " ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎی ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻨﻨﺪ
پشت ویترین مغازه ها
جنس هایی هست که خیلی گرونن
یه چیزایی هم میشه پیدا کرد که ارزونه
اما گاهی ی گوشه ای، ی چیزی میذارن،که شاید کهنه باشه،شایدم معمولی
اما روش نوشته
"فروشی نیست"
آدم باید از اون جنس باشه...