اس ام اس عاشقانه دی ماه 92
وقتی چشمانم را روی هم می گذارم خواب مرا نمی بَرد ،تو را می آورد ،از میان فرسنگ ها فاصله...!!!
هیچ کس نمی فهمد . . .پالتو با دستکشهای چرم کافی نیست . . گاهی بیرون رفتن در این هوا،دلِ گرم می خواهد . . .
به ســــــــلامتی دختری که...وقتی عاشــــق میشه...اینقدر برای رسیدن به عشــــقش صبـــور میشه ...که اطرافیان که هیــچی...خودِ خُـــدا هم گاهی شک میکنه ..که این بنده منــــه ..!!چقدر صــبور.. !!پیدا میشه؟
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول اهدا می شود به گمشده ی من که اگر چه در بیداری متعلق من نیست،اما بازیگر نقش اول رؤیاهای من است!...
گاهی وقتا... یه نفر...باعث می شه که حسکنی...چیزی که تو رو روی زمین نگه داشته...جاذبه ی زمین نیست...
من نه عاشق هستم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من...من دلم تنگ خودم گشته و بس ...!من خودم هستم و تنهایی و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد
دم از بازی حکم میزنی!دم از حکم دل میزنی!پس به زبان قمار برایت میگویم!قمار زندگی را به کسی باختم که "تک""دل" را با "خشت" برید!جریمه اش یک عمر "حسرت" شد!باخت زیبایی بود!یاد گرفتم به "دل","دل" نبندم!یاد گرفتم از روی "دل" حکم نکنم!"دل" را باید "بــُـر" زد،جایش "سنگ" ریخت که با "خشت""تک بـُـری" نکنند!
تو باید عقاید مردها را تحمل کنی. تجربه به من ثابت کرده که اونا به هیچ چیزی عقیده ندارن ولی نباید بفهمن که تو اینو می دونی.
مادر بودن سخت ترین و پرمشقت ترین کار دنیا است که تا آخر عمر هم بازنشستگی ندارد و تنها حقوقی که بابت آن طلب میکند اندکی عشق است،مادرم تورا عاشقانه دوست دارم و با تمام وجودم به تو عشق میورزم
اینجا رادیو "دل" است،صدای مرا از عمق "قلبم"میشنوید، این sms نیست، یک "احساس" پاک است که میگوید...فراموشی در مرام ما نیست.
بی منطق ترین عضو بـدنم چشمهایم اند.می بینند که دیگر دوستم نداری،اما هنوز تشنه دیدنت هستند.
با "هیچ کس نبودن" بهتراست از حضور اشتباه درکنار کسی بودن ...!!
وقتی یه آدم میــــــــگه:هیچ کس منو دوســــــــت نداره منظورش از هیچ کــــس یک نفــــــــر بیشتر نیست…همون یه نفری که برای اون همه کســــــــه!
وقتی دو نفر از همدیگه جدا میشن نه میتونن مثل قبل هم دیگرو دوست داشته باشن چون به قلب همدیگه زخم زدن نه میتونن دشمن همدیگه بشن چون یه روز همدیگرو دوست داشتن فقط میتونن اشنا ترین غریبرای همدیگه باشن
بعضی زنها در عشق، "زلیخا"هستند . برای رسیدن به عشق به همه چیز و همه کس ،به خود، و حتی به معشوق صدمه میزنند ! و عشق، ملکه بودن را از آنها میگیرد . اما من"شیرین" هستم ، عشقِ شیرین عاقلانه بود .عشق ، او را ملکه کرد..
