نامه
- ۱ نظر
- ۲۷ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۱۱
- ۴۰۳ نمایش
یادش بخیر دبیرستان
یه دبیر داشتیم همش میخواست با فلسفه ما رو ضایع کنه
یه روز سرکلاس داشت فلسفه ی خر و الاغ رو توضیح میداد
رو کرد به ما و گفت :
میدونستین خـــر و الاغ یعنی بزرگی
مثه خَر پول،
خرکیف،
خرخونی
و ...
بعد در ادامه گفت :میدونین همه ی شما خر هستین با این تفاسیر
منم گفتم :عه استاد شما شکست نفسی نفرمایید
ما کجامون خره؟
چشاتون خر میبینه
خری از خودتونه
اگرم یه خر اینجا باشه شمایین
درواقع شما از هممون خر ترین
هیچی دیگه خیلی شیک انداختم بیرون :|
واقعا از یه خر انتظار نداشتم :|
یه مردی می گفت از وقتی زنم فهمیده تو بهشت حوری و پری زیاده..
حتی نمیذاره نماز بخونم, میگه تو باید بری جهنم..!!!
یه دختره رو دیدم که داشت با سگش تو پیاده رو قدم میزد، گفتم :وای چه هاپوی با مزه و قشنگی…
دختره رو به سگش کرده و میگه :پشمی بگو مئیسی عمو
من موندم منظورش تشکر بود ، یا هم نژاد کردن من با سگ؟!؟!؟
اصن ی وضیه
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺁﺑﮕﻮﺷﺖ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ﻃﺒﻖ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﻣﻨﻮ ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﺳﺮ ﺍﺳﺘﺨﻮﻥ ﻗﻠﻢ ﺩﻋﻮﺍﻣﻮﻥ ﺷﺪ، ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﺩﺍﺩ زد: ﭼﺘﻮﻧﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿن ﺭﻭ ﺳﺮﺗﻮﻥ، ﻣﮕﻪ ﺷﻤﺎ ﺳﮕﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﺮا ﺍﺳﺘﺨﻮﻥ ﺩﻋﻮﺍ میکنید؟؟
ﺻﺪ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺳﺘﺨﻮﻧﺎ ﺑﺮﺍ ﺑﺎﺑﺎﺗﻮﻧﻪ!!
ﻣﻦ :|
ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ :|
ﺑﺎﺑﺎﻡ :|
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺑﺎﺑﺎﻡ :|
هاپوکومار :D
یارو ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺗﻮ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻦ : ﺍﮔﻪ 3 ﺗﺎ ﺩﺷﻤﻦ
ﺍﻭﻣﺪﻥ ﻭ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﻓﺸﻨﮓ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ ﮔﻔﺖ : ﮐﺎﺍﺍﺍﺍ
ﭘﺪﺭﺷﻮﻧﻮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺭﻡ.. ﮔﻔﺘﻦ : ﺍﮔﻪ 4 ﺗﺎ ﺑﯿﺎﻥ ﭼﻄﻮﺭ؟
ﮔﻔﺖ : ﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻟﮏ ﺁﺳﻔﺎﻟﺘﺸﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﻢ.
ﮔﻔﺘﻦ : ﺍﮔﻪ 5 ﺗﺎ ﺑﯿﺎﻥ ﭼﯽ؟؟
ﮔﻔﺖ : ﻫﺎ ﻭﻟﮑﮑﮑﮑﮑﮏ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﻟﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﻢ!.... ﮔﻔﺘﻦ ﺁﻓﺮﯾﻦ ﺑﻪ
ﺷﺠﺎﻋﺘﺖ ،ﺣﺎﻻ ﺍﮔﻪ 70 ﻧﻔﺮ ﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﻭ ﭘﻨﺞ ﺗﺎ ﺗﺎﻧﮏ ﺑﯿﺎﻥ
ﭼﯽ...؟ ﮔﻔﺖ : ﯾﻪ ﺗﯿﺮ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺗﻮ ﻣﻐﺰﻡ ﻭ ﮔﻮﻩ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﮐﺸﻮﺭ ﻭ
ﺍﺭﺗﺸﯽ ﮐﻪ ﻏﯿﺮ ﻣﻮ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﻩ ....!!
ﻣﺮﺩﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﺑﺮﻩ ﻣﺸﺎﻭﺭﻩ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺟﻠﺴﻪ ﺍﯼ60 ﺗﻮﻣﻦ
ﺯﻧﺶ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻪ ﺟﻠﺴﻪ ﺍﯼ30 ﺗﻮﻣﻦ ﺑﺪﻩ به خوﺩﻡ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸﻢ !
سربازی مشغول خدمت بود. هر کاغذی را که میدید برمیداشت و میخواند و میگفت: این نیست! سرانجام مسولان نظامی او را به تیمارستان بردند و یک تیم پزشکی تشخیص داد باید معاف شود. سرباز وقتی کاغذ معافیت را دید، خندید و گفت: همین بود!!